وقتی از حال خود نزد کسی مینالی که هیچسودی به تو نمیرساند در واقع به خودت اهانت میکنی
حقیقتی که یعقوب -علیه السلام- خوب آنرا میدانست.
قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ
(یعقوب) گفت: «من شرح غم و پریشانی خود را تنها به خدا می گویم ، (و به سوی او شکایت می برم) و از (سوی) خدا چیزهای می دانم که شما نمی دانید».
-سوره يوسف، آیه ۸۶
عجیب این است که نماز وتر آسانترین عبادات است و با این وجود بسیاری از مردم به آن بیتوجهی میکنند. نماز وتر چنان راحت است، انگار داری نماز مغرب میخوانی.
با این وجود پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ این نماز را یازده رکعت میخواند. اگر یازده رکعت برایت سخت بود نُه رکعت بخوان، اگر نتوانستی آن را هفت یا پنج یا سه رکعت به جای بیاور و اگر نفست باز هم تنبلی کرد آن را بخوان، حتی اگر شده یک رکعت. الله اکبر! یک رکعت میخوانی و نزد خداوند از جمله کسانی نوشته میشوی که کل شب را نماز گزاردهاند!
- دکتر محمد العریفی
نیاز تمدن امروز؛ شناخت و چیستی خلقت انسان
آلکسیس کارل (Alexis Carrel) زیست شناس فرانسوی و برندهی جایزهی نوبل میگوید:
«در حقیقت تمدن امروز موجباتی فراهم میساخته است که بدون اینکه علت آن را بدانیم زندگی ما از هر حیث مشکل شده، تشکیلات ی و اقتصادی و اجتماعی ما به غیر از نگرانی و ناراحتی خیال برای ما فایدهای ندارند. تنها چاره این همه بدبختیها شناسائی عمیق خودمان است اگر ما خودمان را خوب شناختیم و دانستیم برای چه خلق شدهایم و از دنیا چه میخواهیم آن وقت خواهیم فهمید چه عواملی برای آسایش بدن ما لازم است.»
مدارا با غیرمسلمانان در جامعهی اسلامی
پروفسور پطروشفسکی در کتاب «اسلام در ایران» مینویسد:
«در دوران فتوحات عرب تازیان نسبت به مسیحیان و یهودیان سرزمینهای نوگشوده منتهی درجهی مدارا مبذول میداشتند. این مدارا پیش از همه چیز بدان سبب بود که اعراب در قرن هفتم میلادی (قرن اول هجری) در درجهای از تکامل قرار داشتند که در آن علی القاعده مردم از تعصب نسبت به دین خاصی بیگانهاند. نظر قرآن نسبت به یهودیان و مسیحیان – که اهل کتابشان میشمرده- و پیرو پیامبران دارای وحی (موسی و عیسی) بودهاند – که مسلمانان آن زمان از لحاظ شایستگی با محمد (ص) برابرشان میدانستند – مؤید این مدارای وسیع بوده است.»
سرچشمه اخلاق اسلامی و برخی از مصادیق اخلاقی
آقای جان ناس (Jon. B. Noss) در کتاب « تاریخ جامع ادیان » مینویسد:
«سراسر عالم اسلام مردم اصول اساسی قوانین اخلاقی خود را از سرچشمه قرآن اخذ میکنند. محمد علیه السلام در کردار و رفتار متابعین خود اندیشه بسیار فرموده و باید گفت که برای آنها یک روش قانونی برقرار فرمود که بسیار واضح و صریح و به سوی هدف و مقصودی واحد سیر میکند و آن همانا بالا بردن سطح اخلاق آنان است. بهطوری که مقام اعراب را از عالم جدال و شقاق عشایری قدیم ترفیع داد، در یک سطح اخوت و برادری عام قرار داد. بنابراین عمل هر مسلمان از زن و مرد از هنگام تولد تا زمان ممات متوجه آن هدف میباشد. [آیات قرآن] بعضی از آن قواعد اخلاقی را که محمد مقرر فرموده است نشان میدهد و معلوم میدارد که تا چه پایه دستورهای او بهمنظور اصلاح جامعه بوده است. احکامی که در حرمت شراب و وارد شده است. همچنین قواعدی که در باب روابط و مناسبات جنسی وضع کرده دستور زندگانی اجتماعی افراد است و مقام زن را بهرتبه اعلی بالا میبرد و از همان بدو تشریع این شارع بزرگ در زندگانی پیروان خود تغییری فراوان ایجاد فرمود.»
توفیقِ عبادت نعمتی است که با شکر پایدار میماند؛ بسیار پیش میآید که انسان توفیق عبادتی را مییابد، سپس از ادامهاش ناتوان میماند، زیرا شکرش را به جای نیاورده و در نتیجه از آن محروم میشود.
اهل شهوت آسوده نمیشوند مگر زمانی که امثالشان زیاد شود زیرا دوست ندارند کسی آنان را به چشم تعجب بنگرد و احساس تنهایی کنند:
﴿وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَن تَمِيلُواْ مَيْلًا عَظِيمًا﴾ [نساء: ۲۷]
«و کسانی که از شهوتها [ی خود] پیروی میکنند میخواهند شما دستخوش انحرافی بزرگ شوید».
متهم ساختن نیت دیگران به سبب اشتباهات افراد صحیح نیست زیرا چنین اتهامی بدون دلیل ظلم است حتی اگر درست باشد. [شناخت و بررسی نیتها] حق الله است و یکی از بزرگترین عوامل هلاکت مصلحان، سخن گفتن دربارهٔ نیت خطاکاران است.
یـــِـک نَـفَر، یــِـــک جایی
تَـــــمامِ رویاهاش لَـــــبخَندِ تـُــوست
اِحساس میکُنه که زِندِگی واقعاً با اَرزِشه
پَس هَر وَقت اِحساسِ تَنهایی کَردی
این حَـقیقَت را به یاد داشتِه باش
یِـــــک نَـفَر، یِـــــک جایی
دَر حالِ فِکر کَردن بـه تُــــوست
M
دور خودت دایره ای بکش ،دایره ای به وسعت بیخیال بودن
دایره ای که قضاوت های بی منطق دیگران را،
از افکارت تمیز میدهد
باور کن هیچ چیز در این جهان برقرار نمیماند!
اتفاقات برای افتادنند ،
زبان برای حرف زدن،و لحظه ها برای گذشتن
به همین سادگی!!
همه چیز مهیاست تا فقط زندگی کنی
قضاوت هایشان را بیخیال
اگر زبانی بیهوده چرخیده
دلیلی ندارد فکری هم بیهوده مشغولِ چرایی اش باشد شاد باش و زندگی کن ☺
ابرها به آسمان تکیه میکنند
درختان به زمین
و انسانها به مهربانی یکدیگر
گاهی دلگرمی یک انسان
چنان معجزه میکند که انگار
خدا در زمین کنار توست
جــــــــــــــــــــــاودان باد،
سایه ی کسانی که شادی را علتند نه شریک،
و غم را شریکند نه دلیل
"The worst thing you can do is to analyze. Do not analyze what happened. Just watch, observe. The ego is the great analyzer. It wants to analyze everything. It wants to know."
~ Robert Adams (20th century American Advaita mystic)
بدترين چيز ى كه ميتوانيد انجام دهيد تجزيه و تحليل كردن است .
براى آنچه اتفاق مى افتد تجزيه و تحليل نكن ،
فقط مشاهده كن .
ايگو آناليزور بزرگى است كه همه چيز را ميخواهد تجزيه و تحليل كند و بشناسد.
#رابرت_آدامز
شیخ عبدالعزیز طریفی:
اهل باطل بر اهل حق پیروز نمیشوند مگر به سبب گناهان آنها:
﴿أَوَلَمَّا أَصَابَتْكُم مُّصِيبَةٌ قَدْ أَصَبْتُم مِّثْلَيْهَا قُلْتُمْ أَنَّى هَذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِندِ أَنْفُسِكُمْ﴾ [آل عمران: ۱۶۵]
(آیا چون به شما [در احد] مصیبتی رسید [با آنکه در جنگ بدر] دو برابرش را [به دشمن خود] رساندید، گفتید این [مصیبت] از کجاست؟ بگو آن از خود شماست).
شیخ عبدالعزیز طریفی:
ابلیس که آنقدر تلاش کرد تا آنکه در بهشت بود را از آن خارج سازد، برای کسی که خارج از بهشت است تلاش بیشتری خواهد کرد تا اصلا واردش نشود:
﴿يَا بَنِي آدَمَ لاَ يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ﴾ [اعراف: ۲۷]
(ای فرزندان آدم به هوش باشید که شیطان شما را به فتنه نیندازد چنانکه پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند).
شرلوک هولمز كارآگاه معروف و معاونش دکتر واتسون به خارج از شهر رفته و شب چادری زدند و زير آن خوابيدند.
نيمه های شب هلمز بيدار شد و آسمان را نگريست. بعد واتسون را بيدار كرد و گفت:
نگاهی به آن بالا بينداز و به من بگو چه می بينی؟
واتسون گفت:
ميليونها ستاره می بينم.
هلمز گفت:
چه نتيجه ميگيری؟
واتسون گفت:
از لحاظ معنوی نتيجه میگيرم كه خداوند بزرگ است و ما چقدر در اين دنيا حقيريم.
از لحاظ ستاره شناسی نتيجه میگيرم كه زهره در برج مشتری است، پس بايد اوايل تابستان باشد.
از لحاظ فيزيكی، نتيجه ميگيرم كه مريخ در موازات قطب است، پس ساعت بايد حدود سه نيمه شب باشد.
شرلوک هولمز نگاهی به او کرد و گفت:
واتسون تو احمقی بيش نيستی.
نتيجه اول و مهمی كه بايد بگيری اينست كه چادر ما را يده اند .
گاهی واقعا انسان از اتفاقاتی که در نزديکش ميافتد غافل و در عوض دور دستها را ميبيند.
برداشتهای جورواجور ميکند و تصميمات اشتباهی گرفته و فرصتهای خوبی را از دست ميدهد.
تقدیم عذر و اعتراف مخلوق به ضعف و اشتباهش در برابر خالق در آغاز دعا، سری است بزرگ از اسباب اجابت:
﴿قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ﴾
(گفت: پروردگارا من بر خویشتن ستم کردم پس مرا ببخش؛ پس [الله] از او درگذشت).
ـ شیخ محمد صالح المنجد
هرگز از حکمت کار خدا در لحظه نمیتوان سردرآورد
روزی خواهی دانست
شاید امروز نه ، شاید فردا و پس فرداهای دیگر
پس نه مقاومت کن، نه مخالفت
همیشه دلنگرانیها همراه تو خواهند بود
و هیچ کس در پس خندههای بظاهر بیخیال تو
اندوه غم را نخواهد فهمید
در آن لحظه است که هیچ پناهی جز خدا نخواهی یافت
خداوند در عمق باور آدمی جای دارد
و تو همیشه با وجود تمام دلمشغولیها
جایی در دل داری که در انتها، آنجا
به سراغ خدا میروی.
پینوشت : « و من یتوکل علی الله فهو حسبه» هر که به خدا توکل کند او را بس است »
مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود. کشاورز گفت: برو در آن نقطه بایست.من سه گاو نر را آزاد می کنم. اگر توانستی دم یکی از این گاو نرها را بگیری من دخترم را به تو خواهم داد.مرد قبول کرد. در طویله اولی که از بقیه طویله ها بزرگتر بود باز شد.
باور کردنی نبود، بزرگترین و خشمگین ترین گاوی که در تمام عمرش دیده بود بیرون آمد. گاو که با سم به زمین می کوبید، به طرف مرد جوان حمله ور شد. جوان خود را کنار کشید تا گاو از کنارش گذشت.
دومین در طویله که کوچکتر بود، باز شد گاوی کوچکتر از قبلی که با سرعت حرکت می کرد از طویله خارج شد، جوان پیش خودش گفت:منطق می گوید این را ولش کنم، چون گاو بعدی کوچکتر است . این ارزش جنگیدن ندارد.
سومین در طویله باز شد و همانطور که فکر می کرد گاوی که بیرون آمد،ضعیف ترین و کوچکترن گاوی بود که در تمام عمرش دیده بود.پس لبخندی زد و در موقع مناسب روی گاو پرید و دستش را دراز کرد تا دم گاو را بگیرد اما گاو دم نداشت!!
خانم میان سالی سکته قلبی کرد و سریعاً به بیمارستان منتقل شد. وقتی زیر تیغ جراح بود عملاً مرگ را تجربه کرد. زمانیکه بی هوش بود فرشته ای را دید. از فرشته پرسید: آیا زمان مردنم فرا رسیده است؟ فرشته پاسخ داد: نه، تو ۴۳ سال و ۲ ماه و ۸ روز دیگر فرصت خواهی شد.
بعد از به هوش آمدن برای بهبود کامل خانم تصمیم گرفت که در بیمارستان باقی بماند. چون به زندگی بیشتر امیدوار بود، چند عمل زیبایی انجام داد. جراحی پلاستیک، لیپساکشن، جراحی بینی، جراحی ابرو و … او حتی رنگ موی خود را تغییر داد. خلاصه از یک خانم میان سال به یک خانم جوان تبدیل شد! بعد از آخرین جراحی او از بیمارستان مرخص شد.
وقتی برای عریمت به خانه داشت از خیابان عبور می کرد، با یک آمبولانس تصادف کرد و مرد!!! وقتی با فرشته مرگ روبرو شد بهش گفت: من فکر کردم که گفتی ۴۰ سال و اندی بعد مرگ من فرا می رسه؟ چرا من رو از جلوی آمبولانس نکشیدی کنار؟ چرا من مردم؟
فرشته پاسخ داد؛ ببخشید، وقتی داشتی از خیابون رد می شدی نشناختمت!
شهروند هلندی: خیلیها به اشتباه فکر میکنند که ما همیشه دوچرخهسوار بودهایم. خیر!
ما هم یک زمانی در همان شرایطی بودیم که شما هستید؛ ترافیک، آلودگیهوا، آلودگی صوتی، تصادفات و .
اما تصمیم به تغییر گرفتیم .
Two things to remember in life:
1. Take care of your thoughts when you are alone.
2. Take care of your words when you are with people.
دو چيزي که بايد در زندگي به خاطر داشته باشيد:
۱. درتنهايي مراقب افکارتان باشيد.
۲. وقتي با ديگران هستيد مراقب گفتارتان باشيد.
هنگامی که قاضی ابویوسف در بستر وفات بود یکی از فقهای آن عصر به عیادتش آمد.
ابویوسف رحمه الله از او در مورد میراث مادربزرگها سؤالاتی پرسید
آن فقیه گفت: آیا در این وضعیتی که قرار داری از من در مورد میراث مادربزرگها می پرسی؟!
قاضی ابویوسف رحمه الله فرمود: اگر درحالیکه عالم به این مسأله هستم از دنیا بروم بهتر از این است که نسبت به آن نادان باشم.
﴿وَمَنۡ أَعۡرَضَ عَن ذِكۡرِي فَإِنَّ لَهُۥ مَعِيشَةٗ ضَنكٗا﴾[طه: ۱۲۴]. «و هرکه از یاد من رویگردان شود زندگی تنگ و (سختی) خواهد داشت».
هر جا میروند این «زندگی سخت» همراه آنان است. در سفر و در شهر خودشان، او نیز همراه آنان میخورد و مینوشد. مینشیند و بر میخیزد. همه جا. در خواب و بیداری زندگیشان را هنگام مرگ، تلخ و غیر قابل تحمل میکند.
هر که از الله رویگردان شود و تکبر ورزد خداوند وحشت همیشگی را بر قلب وی مسلط میسازد.
-دکتر محمد العریفی
در این دنیا شادیها و خوشبختیهای فراوانی وجود دارد؛ مشکل ما این است که صرفا در پی یک نوع خوشبختی هستیم و به دیگر عوامل شادی اهمیت نمیدهیم، و در نتیجهی توجه به آنچه نداریم، لذت بردن از آنچه داریم را از دست میدهیم.
ـ دکتر خالد الدریس
در فتح مکه دشمنان خونی وی و یارانش که ایشان را از دیار و کاشانه شان بیرون انداخته و سالیان دراز با آنها سر جنگ داشتند مغلوب شدند همه حیران و سرگردان، منتظر حکم ایشان بودند که فرمودند: اذهبوا انتم الطلقا: بروید شما رها شدگان هستید. (پیامبر اسلام صل الله علیه و آله)
انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق: قطعا مبعوث شده ام تا اخلاق کریمه را کامل نمایم . (پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله)
خلیفه دوم وی نیز هنگامی که نزدش از والی اش شکایت بردند والی را مواخذه کردند و فرمودند: متی استعبدتم الناس و قد ولدتهم امهاتهم احرارا؟ : از کی مردم را به بندگی میگیرید درحالی که مادرانشان آنهارا آزاده به دنیا آورده اند. (عمر فاروق رضی الله عنه)
و نوه ایشان نیز خطاب به دشمنان خویش در هنگام کارزار فرمودند: . ان لم یکن لکم دین و کنتم لاتخافون المعاد فو احرارا فی دنیاکم : اگر شما دین ندارید و از روز قیامت نمی ترسید پس «لاقل» در زندگی خود آزاده باشید. (حسین بن علی رضی الله عنه)
امروز میلاد الگوی انسانیت ، آزادگی و اخلاق حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله) است و این روز خجسته و فرخنده را به تمامی مسلمانان تبریک و تهنیت عرض می نمایم.
#محمد_الگوی_انسانیت_و_آزادگی
#میلاد_پیامبر_اسلام
#دوازدهم_ربیع_الاول
بسم الله الرحمن الرحیم
آسایش و آرامش انسان
بر این باوریم که انسان دو بعد جسمانی و دارد و هرکدام برای ما منفعتی در بر دارد و نیازهایی نیز دارند که باید برطرف شوند.
بعد جسمانی ما در ظاهر و باطن قابل مشاهده ما خلاصه میشود که همه انسان ها و حیوانات از آن برخوردارند و نیاز آن تنفس ، غذا ، پوشاک ، مسکن و امنیت است. و این هرچند اصل نیست و پیش نیاز روح است ولی تا این نیازها بر طرف نشوند هرکسی نمیتواند به نیازهای بعد بپردازد.
بعد ما آن جنبه وجودی ماست که جسم برای آرام گرفتن آن به وجود آمده و تفکر و احساسات روحی ما از او سرچشمه میگیرد و هدف از زندگی این است که اول به جسم خود پرداخته و به آسایش برسیم اما در خوشی های جسمانی غلو نکنیم زیرا آسایش و رفع نیازهای جسمانی صرفا پیش نیاز است اما هدف نیست و هدف رفعنیاز بعد ماست . بعد از پرداختن به نیازهای جسم آنگاه فرصت برای شکوفایی روحی مهیا میشود و مقصد این است که بعد فراغت از پرداختن به آسایش جسم در رسیدن به ارامش روح بکوشیم و اگر کسی بتواند خود را از فکر به آسایش به تفکر به آرامش برساند و میانشان تعادل ایجاد کند آن شخص مراحل زندگی انسانی را به خوبی طی می کند .
خروج موفقیت آمیز از مرحله نیاز جسمانی به دلیل اینکه انسانها اجتماعی زندگی میکنند و نابرابری هایی همیشه وجود داشته و دارد بسیار سخت است و برای هر کسی این امکان وجود ندارد . اما آیا این به این معناست که چون رسیدن به آسایش کار سختیست پس ورود به مرحله آرامش غیر ممکن است؟ یا اینکه اگر کسی تا اخر عمر برای آسایش جنگید و نتوانست از ان خلاص شود تا به آرامش برسد وارد دایره انسانیت نشده است؟
هرچند رسیدن به آسایش ابتداست اما کسانی این توانایی را دارند که بتوانند با کمترین آسایش و سطح رفاه خود را وارد دایره معنویات کنند و از آن لذت ببرند . همچون کسانی که نان در آب دریا میزنند و به استغنای خویش می نازند. هرچند این راه وجود دارد و گروهی آن را پسندیده و به آن عمل کرده اند ولیکن حکومت نباید این نوع تفکر را برای برنامه ریزی زندگی مردم اتخاذ کند زیرا این نوع با روحیات عموم انسان ها مغایرت دارد. و دولت ها باید مراحل معمول را برای مردمانشان اتخاذ نمایند یعنی برای مردم آسایش و رفاه و امنیت را برقرار سازند تا مردم توانایی ورود به دایره معنویات را پیدا کنند.
اگر انسانی به دلایلی نتوانست این راه سخت را برای رسیدن آرامش طی کند و موقعیت وی نیز امکان ی نیاز جسمانی وی را در اختیارش قرارنمیداد و او تا پایان عمر خویش مجبور به تلاش برای بقای خود بود این مسئله تا حدی به تلاش وی و قسمتی نیز به جامعه و ساختاری و اقتصادی حاکم بر آنجا بر میگردد هرچند او وارد لذت های معنوی نشده اما این بدین معنا نیست که تنها او مقصر است بلکه تقصیر بیشتر متوجه جامعه است.
اگر انسانی توانست به آسایش برسد اما در آن غوطه ور شد و معنویات را به فراموشی سپرد و طریق آرامش را طی نکرد آن شخص خود مقصر است مادامی که معنویات در جامعه وی موجود باشند . زیرا که در رفع نیاز مادی و جسمانی جامعه و افراد دیگر دخیل هستند اما بعد از رسیدن به آسایش ، راه معنویات هموار تر است و دخالت های جامعه کمتر است.
ما باید نیازهای جسمانی خویش را بشناسیم و به راهکارهای رسیدن به آن بیندیشیم و سپس علل نا آرامی روحی خویش را شناخته و در رفع آن بکوشیم هرگاه این دو در حالت تعادل قرار گرفتند ما زندگی معمولی خواهیم داشت و هرگاه یکی بر دیگری پیشی بگیرد زندگی ما دچار اضطراب میشود .
به قلم : فرید کوشکی زاده
برای دانلود pdf متن بالا اینجا کلیک کنید.
غزالی متولد ۲۲ سپتامبر ۱۹۱۷ در محافظة البحیرة کشور مصر است. پدرش احمد سقا، به سبب علاقه خاصی که به امام محمد غزالی داشت، نام پسر را محمد غزالی نامید. غزالی در همان اوایل کودکی قرآن را حفظ کرد و پس از اتمام دوره دبیرستان در مدرسه دینی اسکندریه، در سال ۱۹۳۷ به دانشکده اصول دین، جامعة الازهر قاهره پیوست.
غزالی پس از اتمام تحصیلات، به یکی از داعیان اصلی اخوان المسلمین تبدیل شد و حتی مدتی سردبیر مجله آنها بود و در همین زمان، نخستین کتاب خود با نام «الاسلام و الاوضاع الاقتصادیة» را به چاپ رساند و طولی نکشید که تبدیل به مؤلفی پرکار و فقیهی مشهور شد. بعد از ترور حسن البنا در سال۱۹۴۸، غزالی حدود یک سال را در زندان گذرانید.
پس از به قدرت رسیدن انور سادات، غزالی با دستور شخص سادات، به معاونت وزارت اوقاف رسید. او در این مدت با سخنرانی در مساجد مختلف و به خصوص در مسجد عمروعاص قاهره، خیل عظیمی از جوانان را شیفته خود کرد. اما با شروع اعتراضهای غزالی، انور سادات تمام مناصب حکومتی را از او پس گرفته و بعد از افزایش فشارها، نهایتاً به دعوت دانشگاه امالقری در مکه، به عربستان سفر کرد. بعد از هفت سال قید ممنوعالورود بودن او به مصر برداشته شد و غزالی مجدداً مدتی را به عنوان معاونت وزرات اوقاف، مصر سپری کرد و سپس به دانشکده الهیات قطر پیوست.
غزالی همواره حضوری پررنگ در مجامع اسلامی و تبلیغی داشت و از سال ۱۹۸۴ به عنوان ریاست دانشگاه «امیر عبدالقادر» الجزایر، به دروس تفسیر قرآن پرداخت ضمن اینکه مقام افتای دانشگاه را هم به عهده داشت. او در همین موقع، برنامههای هفتگی تلویزیونی را در الجزایر اجرا کرد که با استقبال کمنظیری مواجه شد.
بعد از پنج سال اقامت در الجزایر، غزالی ناچار شد به خاطر شرایط نامناسب جسمی، الجزایر را ترک کند. او نشان لیاقت را که بزرگترین نشان الجزایر بود از دست رئیس جمهور وقت، «شاذلی بن جدید» دریافت کرد.
بعد از بازگشت به مصر، غزالی از سوی دکتر «طه جابر علوانی» به ریاست شورای علمی «مؤسسه اندیشه اسلامی» دعوت شد و او در کنار برخی از بزرگترین اندیشمندان مصر مثل جابر العلوانی، محمد سلیم عوا، شیخ علی جمعة، دکتر محمد عماره و شروع به فعالیت کرد.
در خلال همین سالهای واپسین عمر، شخصیت علمی او مورد تقدیر کشورهای مصر، عربستان، قطر، مالزی و قرار گرفت. او در سال ۱۹۹۵ در پنجاهمین سالگرد تأسیس سازمان ملل متحد در آمریکا شرکت کرد. نهایتاً در ۹ مارس ۱۹۹۶ در عربستان دچار حمله قلبی شد و در سن ۷۹سالگی درگذشت.
غزالی به عنوان یکی از رهبران اخوان المسلمین از معدود فقهایی است که مرتباً در حال تجدید نظر در آرای پیشین، و اتخاذ مواضع جدید بود. او با تألیف بیش از ۵۰ اثر در حوزه اسلامشناسی، یکی از تأثیرگذارترین شخصیتهای دینی قرن بیستم بهشمار میرود.
غزالی در ابتدا، ضمن تحصیل در الازهر از محضر بزرگانی چون شیخ شلتوت، بهرهمند شد و سپس روش اصلاحی خود را با تبلیغ و دعوت آمیخت. زمانه غزالی با حوادثی چون، جنگ شش روزه و نفوذ جریانهای تندروی سلفیه و وهابیت عجین است. از این رو او به عنوان یکی از داعیان اندیشه تقریب تلاشهای بسیاری را انجام داد. اما پس از گذشت دهها سال، او متوجه شد که اصلاحات موضعی، گره از بدبختی امت اسلام نمیگشاید و راه چاره را در بازگشت به قرآن، و شکستن رویه تقلید و تقدیس اشخاص و نامها، دید. این روش، همان دیدگاهی بود که حدود یک قرن قبل تر، با ظهور امام محمد عبده به وجود آمد لکن با نفوذ وهابیت سعودی و حمایتهای تلویحی غرب، مدرسه اصلاحی عبده به انحراف و نابودی کشانده شد هرچند معدود کسانی چون شیخ شلتوت یا شیخ علی عبدالرازق سعی در ادامه مدرسه فکری استاد خود در الازهر داشتند، لکن هجمه سنگین جریانهای صوفیه و به خصوص سلفیه مانع تداوم این مدرسه اصلاحی شد.
غزالی، ریشه انحرافات از اسلام صحیح را در دوری از قرآن و وجود انواع و اقسام احادیث کذب و جعلی که تحت نام سنت نبوی، به دروغ به اسلام، افتراء زده شدهاند و تقدیس ساده انگارانه نامهایی چون بخاری و میدانست و اینها همه در حالی اتفاق افتاده که، اکثریت قریب به اتفاق فقهای متقدم و متأخر بر ظنی بودن اخبار آحاد و عدم وجود صفت یقین و قطعیت در آنها تأکید کردهاند.
غزالی ضمن شکوایه از این رویه غلط مینویسد: «أن المسلمون الآن اتخذوا هذا القرآن مهجورا فهم لایعکفون علی دراساته و لا یستقصون دلالاته: همانا مسلمین در این عصر قرآن را مهجور کردهاند آنها به مطالعات قرآنی روی نمیآورند و در راه کشف معانی قرآن تلاشی نمیکنند» (نظرات فی القرآن ص۱۵۳ نهضة مصر ط۶)
احمد حسین دیدات (۱ ژوئیه ۱۹۱۸-۸ اوت ۲۰۰۵)، یک نویسندهٔ مسلمان و سخنران عمومی از هندیان آفریقای جنوبی بود. او بیشتر به دلیل بحثهای عمومی بینمذهبی با مسیحیان انجیلی، و نیز سخنرانیهای ویدئویی پیشرو که بیشترشان حول اسلام، مسیحیت و اناجیل بود، شناخته شدهاست.
وی همچنین IPCI را تأسیس کرد که یک سازمان تبلیغات اسلامی بینالمللی است، و جزوات گوناگونی در اسلام و مسیحیت نوشت که بهصورت گسترده توسط سازمان توزیع میشدند. در سال ۱۹۸۶ میلادی به پاس ۵۰ سال کار تبلیغی جایزهٔ شاه فیصل را دریافت کرد.
یکی از تمرکزهای آثار او، ارائهٔ ابزار کلامی برای مسلمانان بهمنظور دفاع از خود در برابر تبلیغات فعالانهٔ مبلغان مسیحی بود. او از زبان انگلیسی برای انتقال پیامش به مسلمانان و غیرمسلمانان کشورهای غربی استفاده میکرد.
درباره این سایت